سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایى دو گونه است : شکیبایى بر آنچه خوش نمى‏شمارى و شکیبایى از آنچه آن را دوست مى‏دارى . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 90 خرداد 9 , ساعت 5:30 عصر
: سوال ::
به این شبهه چگونه جواب دهیم؟ولی فقیه،شورای نگهبان را انتخاب می کند شورای نگهبان مجلس خبرگان را با نظارت بر کاندیداها انتخاب می کنند و مجلس خبرگان رهبری ولی فقیه را . آیا این دور نیست.

پاسخ پاسخ :
یک. بر مبنای نظریه نصب‏
بر این اساس اعتبار ولیّ فقیه از ناحیه خبرگان نیست؛ بلکه به نصب از جانب امام معصوم‏علیه السلام و خدای متعال است و خبرگان، در حقیقت رهبر را نصب نمی‏کنند؛ بلکه نقش آنان «کشف» رهبر منصوب به نصب عام از سوی امام زمان‏علیه السلام است. نظیر اینکه برای انتخاب مرجع تقلید و تعیین اعلم، به سراغ افراد خبره و متخصصان می‏رویم و از آنان سؤال می‏کنیم. در این صورت نمی‏خواهیم آنان کسی را به اجتهاد یا اعلمیت نصب کنند؛ بلکه آن فرد در خارج و در واقع مجتهد یا اعلم هست یا نیست؟ اگر واقعاً مجتهد یا اعلم است، تحقیق ما باعث نمی‏شود از اجتهاد یا اعلمیت بیفتد و اگر هم واقعاً مجتهد و اعلم نیست، تحقیق ما باعث نمی‏شود اجتهاد و اعلمیت در او به وجود بیاید. پس سؤال از متخصّصان فقط برای این است که از طریق شهادت آنان، برای ما کشف و معلوم شود که آن مجتهد اعلم - که قبل از سؤال ما خودش در خارج وجود دارد - کیست؟ در اینجا هم خبرگان رهبری، ولیّ فقیه را به رهبری نصب نمی‏کنند؛ بلکه فقط شهادت می‏دهند آن مجتهدی که به حکم امام زمان‏علیه السلام حقّ ولایت دارد و فرمانش مطاع است، این شخص است. بنابراین دوری در کار نیست.
دو. فقدان شرایط دور باطل‏
به نظر می‏رسد در این باره، نوعی مغالطه و خلط معنا صورت گرفته است. «دور» فلسفی آن است که وجود چیزی با یک یا چند واسطه، بر خودش متوقف باشد؛ مثلاً «الف» به وجود آورنده «ب» و «ب» به وجود آورنده «الف» باشد. در نتیجه «الف» به وجود آورنده «الف» خواهدبود. [ الف ب ]چنین چیزی محال است؛ اما در علم حقوق گرچه چیزی به نام دور با تعریف معین نداریم؛ لیکن به مسأله گفته می‏شود: اگر تعیّن «الف» ناشی از «ب» باشد و «ب» هم به وسیله «الف» تعیّن یابد، می‏توان «دور» نامید. در اینجا باید توجه کرد که در دور باطل نحوه وابستگی دو پدیده به یکدیگر، باید یکسان باشد؛ به عنوان مثال در دور فلسفی، اولی علّت ایجادی دومی و دوّمی علت ایجادی اوّلی باشد. اما اگر به گونه‏های متفاوتی دو پدیده نسبت به یکدیگر وابستگی پیدا کنند، دور باطل نیست؛ بلکه وابستگی متقابل است و چنین چیزی، هم در نظام تکوین و علوم طبیعی پذیرفته شده و منطقی است و هم در همه نظام‏های حقوقی جهان، به اشکال گوناگون وجود دارد. از همین رو گفته‏اند: دور فلسفی و منطقی محال است؛ ولی دور علمی محال نیست و دور حقوقی نیز باطل نمی‏باشد.
اکنون باید دید مطلب ادعا شده، دقیقاً چه وضعیتی دارد؟ اگر نسبت شورای نگهبان و خبرگان همان نسبتی بود که خبرگان با رهبری دارد؛ ادعای چنین دور باطلی، قابل قبول بود؛ یعنی، به این شکل که تمام گزینه‏های زیر بدون استثنا درست باشد:
1. رهبر شورای نگهبان را تعیین و نصب کند؛
2. شورای نگهبان، مجلس خبرگان را تعیین و نصب کند؛
3. خبرگان، رهبر را تعیین و نصب کند.
در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زیرا نسبت مجلس خبرگان و شورای نگهبان با نسبت دیگر اعضای مجموعه، متفاوت است.
سه. عدم تحقق دور
در انتخابات خبرگان، عنصر چهارمی وجود دارد که در دور ادعایی، لحاظ نشده و آن نقش اصلی و عمده مردم است؛ یعنی، شورای نگهبان به هیچ وجه، تعیین کننده اعضای خبرگان نیست؛ بلکه اعضای خبرگان با میل خود برای نمایندگی، نامزد می‏شوند و کار شورای نگهبان، صرفاً نقش کارشناختی از نظر تشخیص صلاحیت‏های مصرّح در قانون اساسی و اعلام آن به مردم است و هیچ گونه حق نصب ندارد. خود مردم در میان افراد صلاحیت‏دار به نامزدهای مورد نظر خود رأی می‏دهند. بنابراین حلقه دور، باز است و اساساً دوری در کار نیست.
افزون بر آن که خود مجلس خبرگان - طبق مصوبه داخلی - امر تشخیص صلاحیت‏ها را به اعضای فقهای شورای نگهبان سپرده است و چنانچه بخواهد، می‏تواند آن را به گروه دیگری بسپارد. این امر مطابق قانون اساسی است؛ زیرا در اصل یکصد و هشتم قانون اساسی، این حق به مجلس خبرگان داده شده است. بنابراین انتخاب رهبری با مجلس خبرگان است و تعیین صلاحیت خبرگان، با گروهی است که خود انتخاب می‏کنند، نه رهبری؛ هر چند فعلاً گروهی را که خبرگان انتخاب کرده، همان افرادی‏اند که رهبری برای انجام دادن وظایف قانونی دیگری در نظام اسلامی انتخاب کرده است.
در رابطه با اشکال فوق پاسخ‏های دیگری نیز وجود دارد. برای آگاهی بیشتر ر.ک:
- نادری قمی، محمد مهدی، نگاهی گذرا به نظریه ولایت‏فقیه، ص 141؛
- هدایت‏نیا، فرج‏الله، بررسی فقهی، حقوقی شورای نگهبان، ص 219.
- مرندی، مرتضی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، صص 110 - 120.
جهت تکمیل موضوع، وجود چنین مسأله‏ای را در سایر نظامهای سیاسی جهان، مورد بررسی قرار می‏دهیم.
توضیح آنکه در انتخابات دیگر کشورهای دنیا از جمله در هر سه مدل عمده لیبرال دموکراسی یعنی ریاست جمهوری در آمریکا پارلمانی در انگلستان و نیمه ریاستی - نیمه پارلمانی در فرانسه، چنین موضوعی وجود دارد:
1. آمریکا: بر اساس قانون اساسی ایالات متحده آمریکا، پس از انجام مبارزه انتخاباتی و تعیین نامزدهای هر یک از احزاب برای «هیئت انتخاب کنندگان» مردم «هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهوری» را بر می‏گزینند. نظارت قانونی بر این روند به وسیله وزارت کشور صورت می‏گیرد و وزیر کشور هم به وسیله، رئیس جمهور تعیین می‏شود:
هیئت انتخاب کنندگان----> رئیس جمهور ----> وزیر کشور
<------------------------------------------
2. فرانسه: مطابق قانون اساسی جمهوری پنجم فرانسه پس از اصطلاحات 1962، رئیس جمهور، با رأی مستقیم مردم برگزیده می‏شود. وی با یک واسطه (نخست‏وزیر)، وزیر کشور را تعیین می‏کند. از آنجا که وزارت کشور، نظارت بر بررسی صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری و نامزدهای نمایندگان مجلس را بر عهده دارد، کسانی به انتخابات راه پیدا می‏کنند که در نهایت وزارت کشور صلاحیت آن‏ها را تأیید کند و از میان همین نامزدها است که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور تعیین خواهند شد.
3. انگلستان: نخست وزیر، وزیر کشور را تعیین می‏کند، وزارت کشور نیز، طبق قانون، مسئولیت نظارت بر بررسی صلاحیت‏های نامزدهای نمایندگان مجلس را بر عهده دارد و بر تأیید و رد صلاحیت آنها نظارت عالی دارد. این نامزدها نیز پس از پیروزی در انتخابات، نخست وزیر را تعیین می‏کنند پس از معرفی وزیرکشور از سوی نخست وزیر به مجلس نیز به وی رأی اعتماد می‏دهند.
نمایندگان پارلمان ----> نخست وزیر ----> وزیر کشور
<------------------------------------------
بنابراین این موضوع در انتخابات رؤسای کشورهای دیگر نیز وجود دارد. و اختصاص به انتخابات خبرگان رهبری در ایران ندارد (مرتضی مرندی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران. انتشارات پارسایان، 1382، صص 113-1

یکشنبه 90 خرداد 8 , ساعت 4:56 عصر
رهبر معظم انقلاب:

رهبری

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

 چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم  

فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم

 همچو منصور خریدار سر دار شدم  

غم دلدار فکنده است به جانم، شررى

 که به جان آمدم و شهره بازار شدم  

درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز

 که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم  

جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم

 خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم  

واعظ شهر که از پند خود آزارم داد

 از دم رند مى آلوده مددکار شدم  

بگذارید که از بتکده یادى بکنم

 

من که با دست بت میکده بیدار شدم

رهبری

 مقام معظم رهبری:

 

تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی

 

تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی

 

تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان

 

دار منصور بریدی همه تن دار شدی

 

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر

 

ای که در قول و عمل شهره بازار شدی

 

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی

 

وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی

 

خرقه پیر خراباتی ما سیره توست

 

امت از گفته در بار تو هشیار شدی

 

واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی

 

دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی

 

یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم

 

ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی


یکشنبه 90 خرداد 8 , ساعت 4:47 عصر


ما امده ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم .زندگی ما حکایت یخ فروشی است که از او پرسیدند فروختی ؟گفت نه ولی تمام شد .


آنچه در پی می آید گلچینی از رهنمودها و توصیه های اخلاقی حضرت آیت الله بهجت است که از منابع مختلف انتخاب شده است.

?) هم جنسی و هم شکلی و اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسانتر می سازد. [در محضر بهجت: ?/??]

?) اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.[همان: ?/??]

?) ائمه ما (علیهم السلام) دعاها را در اختیار ما گذاشته اند تا ما را غرق در نور ببینند. [همان: ?/???]

?-اگر بخواهیم محیط خانه گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. [همان ?/???]

?-ما باید باب توجیه خطا و اشتباه را به روی خود ببندیم و برای هر خطا، زبان به استغفار بگشاییم و اگر قابل جبران باشد، جبران کنیم. [همان]

?-خدا نکند حرام در نزد انسان زینت داده شود! این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا می شود، و با وجود راههای حلال که نیازش را برآورده می کند، خود را به حرام گرفتار می نماید! [همان: ?/???]

?-وای بر ما اگر در خصوص خوردنیها و نوشیدنیها از حرام اجتناب نکنیم! زیرا همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود! [همان: ?/???]

?-اگر می خواهید از ناحیه دعا به جایی برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بکند، بنا داریم عمل به وظیفه بندگی کنیم. [همان: ?/???]

?-در این مطلب جای شک نیست که اگر انسان بدان موفق باشد، برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقه و دشوار را دارد! و آن مطلب این است که: انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه احوال، مطلع از خود و در همه جا حاضر و بر همه کارها و احوال خود، ناظر بداند. [همان: ?/???]

??-برای اداره تمام جهان کافی است که انسان، عاقل و مؤمن و متدین باشد. دیانت و عقل، برای اداره کره زمین کفایت می کند [همان:?/??]

??-عبارت: (واجعل قلبی بحبک متیماً: و دل مرا سرگشته و دیوانه عشق و محبت خود قرار ده.) نفی موضوع خودبینی است و این که پروانه بشود و به نور رسد و نور شود. از خدا بخواهیم با جذبات او از خود فارغ شویم و بی خود گردیم تا نفهمیم و خود را در برابر عظمتش گم کنیم. [همان: ?/???]

??-راستگویی، در دیدن رؤیای صادقه و صفای روح خیلی مؤثر است. [همان: ?/???]

??-باب رسیدن به کمالات و لقاءالله مفتوح است. حیف نیست این مراحل را که از راه بندگی حاصل می شود، نداشته و از آنها محروم باشیم؟![همان: ?/???]

??) خوردن غذای شبهه ناک و نیز غذای کسی که از حرام پرهیز ندارد، هر چند جایز است؛ ولی انسان را مریض و از عبادات محروم می کند و یا سبب سلب توفیق می شود. [همان: ?/???]

??) موجبات خواطر و غفلت و نسیان از یاد و ذکر حضرت حق را خود ما فراهم می کنیم... در اثر محاسبه و مراقبه، عیب کار آشکار می گردد. [همان: ?/???]

??) کسی که از معنویات و معرفت خدا بهره مند است، چه حاجت به کیمیا دارد؟! چه کیمیایی بالاتر از خداشناسی؟![همان: ?/???]

??) انسان هر راهی را بدون تقید و پایبندی به قرآن و سنت برود، روز به روز تنزل می کند. [همان: ?/???]

??) انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. [همان: ?/???]

??) خدا کند شغل نافع به حال خود را تشخیص دهیم و تثبیت در آن پیدا کنیم و در آن ثابت قدم باشیم، و هر روز فکر تازه ای در سر نداشته باشیم و هر لحظه به رنگی نباشیم! [همان: ?/???]

??) به فکر خود باشیم، خود را اصلاح کنیم. اگر به خود نرسیدیم و خود را اصلاح نکردیم، نمی توانیم دیگران را اصلاح کنیم. [همان: ?/???]

??) باید هر کسی در شبانه روز، مقداری از وقت خود را صرف تحصیل علوم دینیه کند، ولو به فرض، یک ساعت در شبانه روز. [فیضی از ورای سکوت: ???]

??) ابتلائات برای این است که یقین پیدا کنیم. [نکته های ناب: ??]

??) کسی که بداند در مرآی و مسمع خدا است، نمی تواند گناه کند. تمام انحرافات ما از این است که خدا را ناظر و شاهد نمی بینیم.[همان]

??) ما باید با احادیث سر و کار داشته و آنها را مطالعه کنیم؛ چرا که شفا در اینها است. [همان: ??]

??) هر روز، یک روایت از کتاب (جهاد النفس) وسائل الشیعه را مطالعه کنید. در واضحاتش بیشتر فکر کنید. بعد این را در خودتان می بینید که سر یک سال، عوض شده اید! [همان: ???]

??) بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم؛ غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. [به سوی محبوب: ??]

??) هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. [همان: ??]

??) باید بدانیم علاج ما، اصلاح نفس است در همه مراحل، و از این مستغنی نخواهیم بود و بدون این، کار ما تمام نخواهد شد. [همان: ???]

??) خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میتی هدیه کند، چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است! [همان: ???]

??) انسان باید دائم الذکر باشد! زیرا کسی که دائم الذکر باشد، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید. [برگی از دفتر آفتاب: ???]

??) اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد که از رحمت خدا ناامید می شویم! [در محضر بهجت:?/???]

??) التزام به سنخ دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) اولین مرتبه اش، مجالست و مؤانست با آنها است. [همان: ?/???]

??) در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواسته اند، سخت ترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت، تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی، بلکه نیم ساعت زودتر بخواب، تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی! [همان: ?/???]

??) در قضیه حضرت یوسف (علیه السلام) آمده است: (اخرج علیهن: بر آنان بیرون آی.) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف... دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند!... پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟! [همان: ?/???]

??) بوده اند کسانی که اگر معصیت یا خلافی از آنها صادر می شد یا غذای ناپاکی می خوردند، متوجه می شدند و می گفتند: تاریک شدیم، حجابی حاصل شد. [همان:?/???]

??)ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت. [به سوی محبوب:??]

??) مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است! [همان: ??]

??) از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به عزم راسخ ثابت دایم بر ترک معصیت قرار بدهد، که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است! [همان: ??]

??) هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید! [همان:??]

??) نماز شب، مفتاح توفیقات است [کلید موفقیتها است]. [ همان: ??]

??) وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت، می فهمد این همه تشریفات در دنیا لازم نبود. [در محضر بهجت: ?/???]

??) ما باید در اعتقادات و اعمال، چه عمل شخصی مان و یا عمل نوعی و اجتماعی مان و در عبادتمان، از تحصیل رضایت خدا، لحظه ای غافل نشویم و مسامحه نکنیم که اگر مسامحه بکنیم، در همان آن، خاسر و زیانکار شده ایم! [فیضی از ورای سکوت:??]

??) مدام به قرآن نگاه کردن، دوای درد چشم است. [در محضر بهجت: ?/???]

??) اگر از قرآن استفاده نمی کنیم، برای آن است که یقین ما ضعیف است. [همان: ?/???]

??) ملائکه، صدای ما را ضبط می کنند، هم از گفتار ما، هم از اصل و نیت گفتار ما که به داعی الهی صادر شده است، یا نفسانی و شیطانی، عکسبرداری می کنند. [همان: ?/???]

??) نسبت این دنیا و عالم آخرت، مثل شکم مادر و عالم رحم با این عالم است (والموت ولاده الروح: مرگ، تولد روح است.) [ه


شنبه 90 خرداد 7 , ساعت 4:52 عصر

از نظر متخصصان، طول عمر انسان به هر اندازه طولانی هم باشد، بر خلاف اصول علمی نیست و علم آن را تأیید می کند. دانشمند آلمانی می گوید: نه مردود عقل است و نه مردود علم. در دوره ما میزان طول عمر بالا رفته است و دلیلی ندارد از این بالاتر نرود و یک روز نیاید که بشر به عمر نهصد ساله برسد.(خورشید مغرب، ص 193)
دکتر الکیس کارل در سال 1912میلادی موفق به نگه داری یک مرغ به مدت سی سال شد، در حالی که زندگی مرغ از ده سال تجاوز نمی کند.(امامت و مهدویت، ص 168)
آزمایش هایی که بر روی بعضی از حیوانات ریز آبی انجام شد، دانشمندان را به امکان تغییر دوران حیات امیدوار نمود. هم چنین دانشمندان بر روی مگس های میوه ها آزمایش هایی نمودند که در نتیجه عمر آن ها نهصد برابر عمر طبیعی گردید؛ بنابراین اگر این امتحان بر روی انسان با موفقیت عملی شود و عمر طبیعی انسان را هشتاد سال فرض کنیم، امکان طولانی کردن عمر تا هفتاد و دو هزار سال ثابت می شود.(امامت و مهدویت، ص 170) از طرفی هنوز انسان، اسرار زیست انسانی و علل بقای سلامت و دراز زیستن و عوامل انحلال جسم و مرگ را کشف نکرده است.
خواجه نصیرالدین طوسی نیز درازی عمر را قابل تحقق و انکار آن را جهل محض خوانده است.(خورشید مغرب، ص 214)
نکته دیگری که از آن راجع به امکان طول عمر می توان استفاده کرد، تجربه تاریخ طولانی بشریت است. اگر عمر طولانی در تاریخ زندگی بشر اتفاق افتاده باشد، اگر چه در مواردی نه چندان بسیار، تکرار یافتن موارد یا مورد مشابه آن امری طبیعی خواهد بود. فلاسفه می گویند: بهترین دلیل برای امکان چیزی، واقع شدن آن است.
قرآن مجید عمر طولانی حضرت نوح را به صراحت ذکر کرده است و کتب تاریخ نام بسیاری از معمران را(کسانی که بسیار زیسته اند) ذکر نموده اند. در برخی از کتب تا 223 نفر از معمران را نیز(براساس مأخذ تاریخ) نام برده اند.( خورشید مغرب، ص 199)
این عمر طولانی حتی در عالم آفرینش هم وجود دارد؛ مثل درخت شهر اورتاوا، در جزیره تنزیف، که محیطش به قدری بزرگ است که اگر ده نفر دور آن، دست های خود را باز کنند، باز به تمام تنه آن احاطه نمی نمایند. صاحب می گوید: حال که سال 1882م است، 482 سال می باشد که جزیره مزبور کشف شده و آن درخت عظیم در وقت کشف جزیره به همین حال بوده است که حالا هست. در این صورت خدا می داند چقدر قرون و دهور گذشته تا درخت اورتاوا به این عظمت و قطر رسیده است.( امامت و مهدویت، ص 182)
طول عمر از دید دانشمندان
دانشمندان هنوز در تعیین مرز قاطع (زندگی طبیعی) بشر به موفقیّتی نرسیده‏اند. مرز منطقی زندگی به نظر دانشمندان تفاوت دارد.
«پاولوف»، مرز طبیعی حیات انسان را 100 سال می‏دانست، «مچنیکوف» آن را150 تا 160 سال قلمداد می‏کرد.
پزشک و دانشمند مشهور آلمانی موسوم به «گوفلاند» معتقد بود که مدّت عادی زندگی بشر 200 سال است.
فیزیولوژیست مشهور قرن نوزدهم «فلوگر» آن را تا 600 سال و «روجربیکن» انگلیسی تا 1000 سال قلمداد کرده‏اند. ولی هیچ یک دلیلی بر اینکه این مرزها مرز قاطع باشد که از آن تجاوز نکند ارائه نمی‏دهند.
به عقیده دانشمند روسی «الیا مچنیکوف» پزشک و فیزیولوژیست، یاخته‏ها و سلول های بدن انسان که تقریباً شصت تریلیون می‏باشد از سموم ترشح شده توسط باکتری های سمی روده مخصوصاً روده بزرگ(که درآن روزانه 130 تریلیون میکروب زاده می‏شود) مسموم می‏شوند.
بسیاری از این باکتری ها زیانی به بدن نمی‏رساند ولی بعضی از آن ها سمّی هستند. این ها بدن را از داخل توسط سم هایی که تولید می‏کنند(مانند گازهای فنل و اندل) مسموم می‏سازند؛ احتمالاً یاخته‏ها و بافت های سازنده بدن در اثر این مسمومیّت به پیری زودرس دچار می‏شوند، وقتی یاخته پیر شد، به سختی می‏تواند نیازهای حیاتی را رفع نماید و در تکثیر آن اختلال پدید آمده و سپس می‏میرد.
حتی اگر به فرض محال امکان طبیعی طول عمر ممکن نباشد، تکیه ما بر قدرت خدا و اراده الهی است. خداوند همان گونه که به کسی هفتاد سال عمر می دهد، می تواند هزار سال عمر دهد. و او است که بر همه چیز توانا است(انّ الله علی کل شی قدیر) و اگر حکمت کلی عالم اقتضا کند به کسی یا کسانی عمری دراز داده شود، خداوند قادر بر آن است.


چهارشنبه 90 خرداد 4 , ساعت 5:5 عصر

 رجعت در اصطلاح علم کلام و در عقیده شیعیان عبارت است از اینکه: خداوند گروهی از مردگان را در هنگام ظهور مهدی به همان صورتی که قبلا در دنیا بوده‌اند به دنیا بر می‌گرداند، گروهی را عزیز و گروهی را ذلیل می‌کند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه داده، داد مظلومان را از ستمگران می‌گیرد.[?] شیعیان معتقدند انسان‌های بسیار نیکو و انسان‌های بسیار پلید در آخرالزمان و پس از ظهور مهدی به اذن خداوند به دنیا باز می‌گردند.

رجعت همان کرّت است ولی در معدودی از احادیث شیعه چنین آمده‌است که علی بن ابیطالب کرّت‌های متعدد دارد.[?]

در حدیثی از علی چنین آمده‌است: «رجعت علم خاص و ویژه‌ای است که اکثر مردم قدرت درک و تحمل آن را ندارند.»[?]

همچنین در حدیث دیگری چنین آمده‌است: «رجعت تجلی قدرت خداوند است، پس آن را انکار نکنید.»[?]

«برای تو بیان کردم که در همه قرن‌ها شیعه بر اعتقاد رجعت اجماع کرده اند».

ممکن است کسی از شیعه، به رجعت اعتقاد نداشته باشد و روایات آن را تاویل کند[نیازمند منبع]، اگرچه در روایات، ائمه شیعیان، آنان را از انکار رجعت شدیدا بر حذر داشته‌اند.[?]

به اعتقاد شیخ مفید"امامیه اتفاق کرده اند که بازگشت بسیاری از مرده‌ها به دنیا قطعی است".[?]

«کسی که به رجعت ما ایمان نداشته باشد از ما نیست».[??]

طبرسی و حرّ عاملی و ابن المظفّر و غیره گفته اند: «اعتقاد به رجعت محل اجماع همه شیعیان است» [??] و بلکه از ضروریات تشیع است.[??]

همچنین به اعتقاد علامه مجلسی هدف از رجعت این است: «همه پیامبرانی که خداوند آنان را مبعوث کرده به دنیا باز گردانده می شوند تا همراه علی بن ابی طالب بجنگد».[??]

آیاتی از قرآن، دالّ بر امکان رجعت

آیات متعددی از قرآن در اثبات رجعت بمعنای بازگشت به دنیا پس از مرگ بکار برده می‌شوند.
در حقیقت بحث از نوع بحث قیامت است و به همان دلائلی که روز رستاخیز ثابت می‌شود امکان رجعت - بمعنای بازگشت به دنیا پس از مرگ - نیز قابل اثبات است و علاوه بر آن ادله جداگانه‌ای هم دارد، بنابراین هر گونه تردید در مورد امکان رجعت منجر به تردید نسبت به قیامت می‌شود..[??]

در کتب رجعت برخی آیات قرآن شاهد بر رجعت در اقوام گذشته دانسته شده‌است، مثلا شیخ حر عاملی در الایقاض، ?? آیه از قرآن را دال بر رجعت دانسته‌است، که برخی از آنان از این قرار است[??]:

  • آیا از [حال‏] کسانی که از بیم مرگ از خانه‌های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: «تن به مرگ بسپارید» آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است، ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمی‌کنند.[??]
  • یا چون آن کس که به شهری که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می‏] گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ‏] این [ویرانکده‏] را پس از مرگشان زنده می‌کند؟». پس خداوند، او را [به مدت‏] صد سال می‌راند. آن گاه او را برانگیخت، [و به او] گفت: «چقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم.» گفت: «[نه‏] بلکه صد سال درنگ کردی، به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن‏] تغییر نکرده‌است، و به درازگوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشی شده‌است. این ماجرا برای آن است که هم به تو پاسخ گوییم‏] و هم تو را [در مورد معاد] نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم. و به [این‏] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند می‌دهیم سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم.» پس هنگامی که [چگونگیِ زنده ساختن مرده‏] برای او آشکار شد، گفت: «[اکنون‏] می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.» [??][??]
  • و چون گفتید ای موسی تا خدا را آشکارا نبینیم هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد پس در حالی که می‌نگریستید صاعقه شما را فرو گرفت، سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید[??]
  • و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می‌کردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «پاره‌ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول‏] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند، و آیات خود را به شما می‌نمایاند، باشد که بیندیشید.[??]

اگرچه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل دو آیه اول، ضمن اشاره به نظرات دیگر مفسران، هیچ اشاره‌ای بر دلالت این آیات به رجعت، بمعنایی که شیعه بدان اعتقاد دارد، نمی‌کند و آنها را از اشارات به معجزات و خرق عادت خداوند برشمرده‌است. در واقع این دو را از آیاتی برمی‌شمرد که در قرآن برای اثبات قدرت خداوند در زنده نمودن مردگان، با استخوانهای پوسیده و بدنهای متلاشی و فنا شده، در روز حشر بکار برده و احتجاج می‌شود.[??]

 

استدلال‌هایی که برای اثبات رجعت آمده است

در بسیاری از احادیث و تفاسیر برای اثبات رجعت استدلال‌هایی شده‌است، برخی از آنان از قرار زیر است:

در آیه ??:?? از روزی یاد شده‌است که از هر امتی گروهی محشور می‌گردد، حال آنکه در روز قیامت طبق ??:?? همه، بدون استثناء محشور می‌شوند. لذا روزی که برخی محشور می‌شوند روزی غیر از قیامت و روز رجعت است[??]

از آنجا که در برخی آیات قرآن از جمله ?:??? و ?:??? بین مرگ(موت) و کشته شدن(قتل) فرق گذاشته شده‌است و همچنین در آیه ??:?? و برخی آیات دیگر گفته شده‌است که هر کسی مرگ را می‌چشد، پس کسی که کشته می‌شود حتماً باید به دنیا برگردد تا مرگ را بچشد.[??]

بعضی انسانها به دلیل گناهانشان پیش از مرگ معین(اجل مسمّی) می‌میرند و لذا خدا آنها را دوباره زنده می‌کند تا روزی تعیین شده خود را بخورند و در موعد مقرّر از دنیا بروند.[??]

در آیه ?:?? از همه انبیاء پیمان گرفته شده‌است که رسول خدا را یاری کنند، ولی از آنجا که این اتفاق نیافتاده‌است، همه انبیاء و رُسل برگشته و رسول خدا نیز برخواهد گشت و او را یاری خواهند کرد.[??]

در آیاتی مانند ??:??? و ??:?? و ??:? به کسانی که ایمان آورده و کار نیک کنند وعده حکومت بر زمین داده شده‌است در حالیکه این وعده هنوز انجام نشده‌است و خدا در وعده اش خلاف نمی‌کند، لذا آنان باید به دنیا رجعت کنند و شاهد اجرای وعده الهی باشند.[??]

از آنجا که آیات متعددی مبنی بر رجعت در امتهای گذشته وجود دارد، و طبق آیات متعددی از جمله ??:??، سنت الهی تغییری نمی‌کند، رجعت در امت اسلامی هم اتفاق خواهد افتاد.[??]

در آیه ??:?? بازگشت مردمانی که هلاک شده‌اند حرام شده‌است. در حالیکه در قیامت همه امتها باز می‌گردند. پس این زمان، روزی غیر از روز قیامت یعنی روز رجعت است.[??]

در آیه ?:??? آمده‌است که «آیا پنداشتید که داخل بهشت می‌شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پیشینیان شما آمد، بر [سرِ] شما نیامده است؟...» لذا آزمایشاتی که بر امتهای گذشته شده باید بر امت اسلام بشود و از آنجا که رجعت در امتهای گذشته بوده باید در امت اسلام هم باشد.[??]

نظر علماء شیعه در مورد احادیث رجعت

علماء شیعه عمدتا احادیث رجعت را متواتر دانسته‌اند از جمله:

شیخ حر عاملی

شیخ حر عاملی ضمن بیان بیش از ششصد حدیث و بیش از شصت آیه می‌گوید: «هیچ شکی نیست که این احادیث به تواتر معنوی رسیده‌است، زیرا برای کسی که قلبش از شبهه و تقلید پاک باشد موجب یقین و قطع می‌شود.»[??]

همچنین او در مورد برخی احادیث در کتب متاخرین شیعه در مورد رجعت چنین گفته‌است: «رساله هائی در رجعت از بعض متاخرین دیدم که حدیثهای دیگری داشت ولی چون مشتمل بر مطالب غریبی بود - که غالب مردم در اولین وهله منکر می‌شوند - آنها را نقل نکردم.با اینکه همان مطالب هم از قدرت خدا بیرون نیست.»[??]

 

علامه مجلسی

علامه مجلسی بعد از نقل احادیث رجعت می‌گوید: «این اخبار به حد تواتر از ائمه اهل البیت نقل شده، بیش از چهل محدث ثقه در بیش از پنجاه کتاب حدیثی، آنها را روایت کرده‌اند، اگر این روایات متواتر نباشد، پس در هیچ چیزی ادعای تواتر امکان ندارد.»[??]

علامه طباطبائی

مرحوم علامه طباطبائی می‌گوید: «همانا روایات رجعت، متواتر معنوی است و مخالفین از همان صدر اول، اعتقاد به رجعت را از مشخصات شیعه و ائمه آنان دانسته‌اند. اگر بعضی از این روایات قابل خدشه و مناقشه هم باشد ضرری به تواتر آنها نمی‌رسد. علاوه بر این تعدادی از روایات در مورد رجعت صریح و قابل اعتماد است.»[??]

دیدگاه اهل حق


اهل حق به رجعت که از اصول مسلم شیعه است اعتقاد دارند منتها آن را در زبان عامیانه به دون تعبیر می کنند و این تفکر مسلماً اسلامی و شیعی می‌باشد و هیچ ربطی به تناسخ ارواح بودایی ندارد. رجعت در مرام اهل حق به مفهوم بازگشت برخی از اهل حق و اهل باطل، به امر حق پس از مرگ و پیش از قیامت به دنیا می‌باشد

پانویس


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ