سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 5:55 عصر

فلسفه نامگذاری فرزندان علی(ع) به «عمر و عثمان»

پرسش:
چرا علی(ع) نام بعضی از پسرانشان را«عمر یا عثمان»می گذاشتند؟
پاسخ:

نامگذاری حضرت علی (ع) فرزندانش را به عمر و عثمان، دلیل بر ابراز محبت یا چیز دیگری نیست. زیرا این دو اسم از اسامی رایج در بین مردم در آن زمان بوده و اختصاص به اشخاص خاصی نداشته است . همان طوری که در میان اصحاب پیامبر(ص) و یاران حضرت علی(ع) افراد زیادی را می شناسیم که به این نام ها بوده اند. نظیر«عثمان بن مظعون» (صحابی پیامبر) یا «عثمان بن حنیف» (استاندار حضرت علی علیه السلام).


منبع: پایگاه حوزه6879-56879-5

چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 5:50 عصر

چرا نام حضرت علی(ع) در قرآن نیامده است؟

پرسش:
دلایل عدم صراحت قران در ذکر نام مولا علی(ع) چیست ؟
پاسخ:

ما سؤال شما را به گونه ای  دیگر طرح می کنیم و آنگاه به پاسخ آن می پردازیم: 

چرا نام امام علی (ع) در قرآن به صراحت نیامده تا این همه اختلاف در طول تاریخ ‏در جهان اسلام بوجود نیاید و این همه مشکلات پدیدار نشود؟

‏1)‏جواب نقضی:

چرا در ‏قرآن نیامده است که علی و اولاد او حقی از امامت ندارند تا این همه اختلافات پیش نیاید اگر ‏قرآن یک اشاره ای می کرد و یا صریحاً می فرمود که اینان از ولایت برامت پیامبر(ص) برکنار هستند قهراً ‏زمینه برای اختلاف بوجود نمی آمد. و اصلا چرا در قرآن نامی از خلفای راشدین نیامده تا اختلافی بوجود ‏نیاید؟!  اگر نامی از حضرت علی (ع) نیامده است نامی از خلفای راشدین هم برده نشده است.‏

‏2)‏ جواب حلی :

الف:  قرآن کتابی است که به بیان کلیات می پردازد نه ‏جزئیات، اصل امامت به صراحت در قرآن ذکر شده است  اما جزئیات و مصادیق آن به خاطر مصالحی به صراحت نیامده است .

بسیاری از مسائل هستند که در ‏جهان اسلام اختلافات دامنه داری را ایجاد کرده اند در حالی که قرآن به آنان اشاره ای نکرده است. ‏مثلاً در معرفی خدا که از معرفی حضرت امیر بالاتر و والا تر است بگونه ای عمل نکرده است که ‏اختلاف بین مسلمانان بوجود نیاید مثلا آیا اصلاً خداوند صفت دارد یا ندارد؟ و اگر فرضاً دارد متحد با ‏ذات است یا نه؟ و آیا ممکن است خدا جسم  و مکان داشته باشد؟ کلام خدا و اراده خدا ‏حادث است یا نه؟ و...  اینها مباحثی است که اختلافات زیادی را در بین مسلمانان موجب گشته است، حال آیا می شود اشکال کرد ‏که چرا قرآن اینها را بگونه ای  واضح ننوشت که مردم در آن اختلاف نکنند. در حالیکه با تدبر در قرآن همة این ‏مسائل و حتی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام قابل اثبات است.‏

‏ب: ‏ اگر فرضاً در قرآن اسم امام را هم تعیین می کرد از کجا که اختلاف دیگری بین مسلمانان ایجاد نمی گشت، واز کجا معلوم که به انکار اصل دین منجر نمی شد و اگر قرآن می فرماید: "انا نحن نزلنا الذکر و انا له ‏لحافظون" یکی از معانی آن این است که قرآن بگونه ای طراحی شده است که هم راه هدایت را برای حقیقت جویان تبیین می نماید و هم این تبیین را بگونه ای به انجام می رساند که از آسیب ‏دیگران در امان باشد و زمینه را برای تحریف فراهم نسازد و ما معتقدیم که جای دادن آیات مربوط به اهل بیت  در بین ‏آیات دیگرتوسط پیامبر(ص) درهمین راستا قابل ارزیابی است.‏

‏ج:‏ اگر در قرآن اسم امام می آمد هیچ بعید نبود و این امکان کاملاً قابل طرح بود که عده ای که دارای ‏تشکیلات به هم پیوسته و منظمی بوده اند،  توطئه چیده و بگویند که پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم ‏در آخرین لحظات حیات خود فرموده که این آیه باید نسخ گردد و مثلاً انتخاب خلیفه به شورا واگذار ‏شده است و صلاحیت حضرت امیر (ع) از طرف خداوند سلب گردیده است.‏

‏د: ‏ ممکن است گفته شود: اگر در قرآن اسم امام می آمد ریشه اختلاف می خشکید ‏چون قابل تصور نیست که مسلمانان صدر اسلام  بر خلاف متن قرآن عمل بکنند.

 درجواب می گوئیم: در موارد متعددی مشاهده شده است که خلفای ‏سه گانه بر خلاف صریح قرآن عمل کردند . اینک نمونه هایی از آن را برمی شماریم:

 

1) ابوبکر با آوردن حدیثی که تنها خود شاهد صدور آن از پیامبر اکرم (ص) بود بر خلاف آیات ‏شریفه “و ورث سلیمان داوود“ (نمل/16) و “فهب لی من لدنک ولیاً یرثنی و یرث من آل ‏یعقوب و اجعله رب رضیا” (مریم/5) ارث بردن از پیامبران را انکار و فدک را از حضرت فاطمه (ص) ‏پس گرفت.‏

2) ابوبکر بر خلاف صریح آیة 41 سورة انفال: “واعلموا انما غنمتم من شیء فأن لله خمسه وللرسول ‏و لذی القربی”  از پرداخت خمس به حضرت فاطمه (س) و اولاد او سرباز زد و احدی بدو ‏اعتراض نکرد.

‏3) آیه ی "فما استمعتم به منهن فآتوهن اجورهن" (سوره نساء آیه 28) صریح در متعه النساء است و اما خلیفه ‏دوم آن حکم را ممنوع اعلام کرد.‏

4) عمر آیه ی "فمن تمتع بالعمره الی الحج (بقره آیه 192) را منسوخ اعلام کرد و دستور داد تا بدان عمل ننمایند.

5) قرآن کریم در باره ی پیامبر(ص) می فرماید: " و ما ینطق عن الهوی ان هو الاوحی یوحی علمه شدید القوی" (نجم آیه 3) ولی ‏وقتی پیامبر(ص) قلم و دوات برای نوشتن خواست تا بدان وسیله جلوی ضلالت امت را بگیرد، گفتند: این ‏مرد هذیان می گوید، در حالیکه این خلاف صریح قرآن است.

البته مواردی ازاین دست  بسیاراست و ما به جهت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم و شما را به مطالعه ی کتابی همچون المراجعات حواله می دهیم.‏

ه: دانشمندان معتقدند که "الکنایه ابلغ من التصریح" یعنی به کنایه سخن گفتن از تصریح بلیغ تر است و در قرآن از این شیوه برای معرفی حضرت علی (ع) استفاده شده است . بعنوان مثال آیا بردن نام حضرت کارگشاتر است یا معرفی آن حضرت با صفتی (مثل اینکه بگوید رهبر شما کسی است که در رکوع انگشترش را به سائل داد و.... ) که هیچ مصداقی غیر از امام علی (ع)  ندارد.

برتری شیوه ی دوم در اینست که هم شما با صفات و ویژه گی های رهبرتان آشنا می شوید و هم  بازیگران سیاست به جهت ابهام آن در صدد محو آن بر نمی آیند. 

‏ نتیجه اینکه آمدن اسم امام در قرآن نه تنها به نفع امامت نبود بلکه به مراتب خطرناکتر از عدم نام ‏بردن او بود و این احتمال خیلی قوی است که بگوئیم حتی اساس دین هم در خطر قرار می گرفت زیرا همانطوریکه ملاحظه شد عمل کردن بر خلاف ‏قرآن امری معمولی و عادی بوده و چندان حساسیتی را در بین مسلمین ایجاد نمی کرده است .

البته درپایان لازم است متذکر گردیم که بازیگران صحنه سیاست هیچ وقت خود را در مقابل اعتقادات مردم قرار نمی دادند و به مخالفت صریح با قرآن نمی پرداختند بلکه در این کار با توجیهات عوام پسند ، مردم را مجاب می کردند.‏

‏(برای مطالعه ی بیشتر رجوع کنید به: کشف الاسرار امام خمینی چاپ جیبی، ص 112 ال ص 120)‏


چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 5:40 عصر

طرز تفکر و عقیده هر شخص را از سه راه یاد شده در زیر می توان به دست آورد:

1- بررسی آثار علمی و ادبی که از او به یادگار مانده است.

2- طرز رفتار و کردار او در میان جامعه.

3- عقیده دوست و نزدیکان بی غرض او در حق وی.

ما می توانیم عقیده و ایمان ابوطالب را از سه راه یاد شده اثبات کنیم.

اشعار و سرودهای وی، کاملا گواهی بر ایمان و اخلاص او می دهد. همچنین، خدمات ارزشمند او در ده سال آخر عمر خود، گواهی محکمی بر ایمان فوق العاده او است. عقیده نزدیکان بی غرض وی نیز این است که او یک فرد مسلمان و با ایمان بوده است و هرگز کسی از دوستان و اقوام او در حق وی جز تصدیق اخلاص و ایمان او چیزی نگفته است. اینک موضوع را از سه طریق یاد شده مورد بررسی قرار می دهیم:

ذخائر علمی و ادبی ابوطالب

ما از میان قصائد طولانی وی، قطعاتی چند انتخاب نموده و برای روشن شدن مطلب ترجمه آنها را نیز می نگاریم:

لیعلم خیار الناس ان محمدا نبی کموسی و المسیح بن مریم اتانا بهدی مثل ما اتیابه فکل بامره الله یهدی و یعصم(1)

«اشخاص شریف و فهمیده بدانند که، محمد بسان موسی و مسیح پیامبر است; همان نور آسمانی را که آن دو نفر در اختیار داشتند او نیز دارد. و تمام پیامبران به فرمان خداوند مردم را راهنمائی و از گناه باز می دارند.»

تمنیتم ان تقتلوه و انما امانیکم هذی کاحلام نائم نبی اتاه الوحی من عند ربه و من قال لا بقرع بها سن نادم(2)

«سران قریش! تصور کرده اید که می توانید بر او دست بیابید در صورتی که: آرزوئی را در سر می پرورانید; که کمتر از خوابهای آشفته نیست! او پیامبر است، وحی از ناحیه خدا بر او نازل می گردد و کسی که بگوید نه; انگشت پشیمانی به دندان خواهد گرفت.

الم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا کموسی خط فی اول الکتب و ان علیه فی العباد محبة ولا حیف فیمن خصه الله بالحب(3)

«قریش! آیا نمی دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافته ایم و نام و نشان او در کتابهای آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند، و نباید درباره کسی که خدا محبت او را در دلهایی به ودیعت گذارده ستم کرد.»

والله لن یصلوا الیک بجمعهم حتی اوسد فی التراب دفینا فاصدع بامرک ما علیک غضاضة و ابشر بذلک و قرمنک عیونا و دعوتنی و علمت انک ناصحی و لقد دعوت و کنت ثم امینا و لقد علمت ان دین محمد(ص) من خیر ادیان البریة دنیا(4)

«برادرزاده ام! هرگز قریش به تو دست نخواهند یافت و تا آن روزی که لحد را بستر کنم، و در میان خاک بخوابم; دست از یاری تو بر نخواهم داشت، به آنچه ماموری آشکار کن، از هیچ مترس و بشارت ده و چشمانی را روشن ساز. مرا به آئین خود خواندی و می دانم تو پندده من هستی و در دعوت خود امین و درستکاری، حقا که کیش «محمد» از بهترین آئینهاست.»

اوتؤمنوا بکتاب منزل عجب علی نبی کموسی او کذی النون

«یا اینکه ایمان به قرآن سراپا شگفتی بیاورید که بر پیامبر مانند موسی و یونس نازل گردیده است.»(5)

هر یک از این قطعات، قسمت کوچکی از قصائد منفصل و سراپا نغز ابوطالب است، که ما به عنوان گواه، برجسته های آنها را، که صریحا ایمان او را به کیش برادرزاده اش می رساند انتخاب نمودیم.

خلاصه سخن:

هر یک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص گوینده آنها کافی است و اگر گوینده این ابیات یک فرد خارج از محیط اغراض و تعصبات بود، همگی بالاتفاق به ایمان و اسلام سراینده آن حکم می کردیم. ولی از آنجا که سازنده آنها «ابوطالب » است، و دستگاه تبلیغاتی سازمانهای سیاسی اموی و عباسی پیوسته بر ضد آل ابوطالب کار می کرد; از این نظر گروهی نخواسته اند یک چنین فضیلت و مزیتی را برای ابوطالب اثبات کنند.

از طرفی وی، پدر علی است که دستگاههای تبلیغی خلفاء بر ضد او پیوسته تبلیغ می کردند; زیرا اسلام و ایمان پدر وی، فضیلت بارزی درباره او حساب می شد. در حالی که کفر و شرک پدران خلفاء، موجب کسر شان آنها بود.

به هر حال، علیرغم تمام این سروده ها و گفتارها و کردارهای صادقانه; گروهی به تکفیر وی برخاسته; حتی به آن اکتفا نکرده و ادعا کرده اند که آیاتی درباره ابوطالب که حاوی از کفر او است، نازل شده است.

راه دوم برای اثبات ایمان او

راه دوم، طرز رفتار او با پیامبر، و نحوه فداکاری و دفاع او از ساحت اقدس پیامبر است و هر کدام از آن خدمات می تواند، آینه فکر و روشنگر روحیات او باشد، زیرا:

ابوطالب شخصیتی است که، راضی نشد برادرزاده او دلشکسته شود، و علیرغم تمام موانع و نبود امکانات زحمت بردن او را به شام همراه خود، پذیرفت.

پایه اعتقاد او به فرزند برادر، تا آن پایه است که او را همراه خود به مصلی برده و خدا را به مقام او قسم داد و باران رحمت طلبید.

وی در راه حفظ پیامبر از پای ننشست و سه سال دربدری و زندگی در شکاف کوه و اعماق دره را، بر ریاست و سیادت مکه، ترجیح داد; تا آنجا که این آوارگی سه ساله، او را فرسوده ساخت و مزاج خود را از دست داد و چند روز پس از نقض محاصره اقتصادی که به خانه و زندگی برگشت بدرود زندگی گفت.

ایمان او به رسول خدا به قدری قرص و محکم بود، که راضی بود تمام فرزندان گرامی وی کشته شوند ولی او زنده بماند. علی را در رختخواب وی می خوابانید، تا اگر سوء قصدی در کار باشد به وی اصابت نکند. بالاتر از آن، روزی حاضر شد، تمام سران قریش به عنوان انتقام کشته شوند، و طبعا تمام قبیله بنی هاشم نیز کشته می شدند.

وصیت ابوطالب هنگام مرگ

وی هنگام مرگ به فرزندان خود چنین گفت: من «محمد» را به شما توصیه می کنم. زیرا او امین قریش و راستگوی عرب، و حائز تمام کمالات است. آئینی آورده که دلها بدان ایمان آورده، اما زبانها از ترس شماتت به انکار آن برخاسته است. من اکنون می بینم که افتادگان و ضعیفان عرب، به حمایت از او برخاسته، و به او ایمان آورده اند; و محمد به کمک آنها بر شکستن صفوف قریش قیام نموده است. سران قریش را خوار، خانه های آنان را ویران، و بی پناهان آنها را قوی و نیرومند و مصدر کار نموده است. سپس گفتار خود را با جمله های زیر پایان داد: ای خویشاوندان من، از دوستان و حامیان حزب او (اسلام) گردید. هر کسی پیروی او را نماید; سعادتمند می گردد هرگاه اجل مرا مهلت می داد، من از او حوادث و مکاره روزگار را دفع می نمودم.(6)

ما شک نداریم که وی در این آروز راستگو بوده; زیرا خدمات و جانفشانیهای ده ساله او گواه صدق گفتار او است. چنانکه گواه صدق، وعده ایست که وی در آغاز بعثت به محمد«ص » داد; زیرا روزی که پیامبر«ص »، تمام اعمام و خویشاوندان خود را دور خود جمع کرد و آیین اسلام را به آنها معروض داشت، ابوطالب به او گفت: برادرزاده ام قیام کن، تو والا مقامی، حزب تو از گرامیترین حزبهاست، تو فرزند مرد بزرگی هستی، هرگاه زبانی تو را آزار دهد، زبانهای تیزی به دفاع تو برخیزد و شمشیرهای برنده ای آنها را می رباید. به خدا سوگند، اعراب، مانند خضوع کودک نسبت به مادرش، در پیشگاه تو خاضع خواهند شد.(7)

آخرین راه

خوبست ایمان و اخلاص ابوطالب را از نزدیکان بی غرض او بپرسیم. زیرا اهل خانه به درون خانه و آنچه در آن می گذرد داناترند.(8)

1- وقتی علی خبر مرگ ابوطالب را به پیامبر داد; وی سخت گریست و به علی دستور غسل و کفن و دفن را صادر نمود، و از خدا برای او طلب مغفرت نمود.(9)

2- در محضر امام چهارم سخن از ایمان ابوطالب به میان آمد. وی فرمود: در شگفتم که چرا مردم در اخلاص او تردید دارند; در صورتی که،هیچ زن مسلمانی نباید بعد از گزینش اسلام در حباله شوهر کافر خود بماند، و فاطمه بنت اسد، از سابقات در اسلام است و از آن زنانی است که خیلی جلوتر به پیامبر ایمان آورد و همین زن مسلمان در نکاح ابوطالب بود تا روزی که وی رخ در نقاب خاک کشید.

3- امام باقر می فرماید: ایمان ابوطالب بر ایمان بسیاری از مردم ترجیح دارد و امیرالمؤمنان دستور می داد از طرف وی حج بجا آورند.(10)

پی نوشتها:

(1)«مجمع البیان » ج 7/37 و «الحجة » 57 و «مستدرک حاکم » ج 2/623.

(2)«دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.

(3)«دیوان ابوطالب » 32 و «سیره ابن هشام » ج 1/373.

(4)«تاریخ ابن کثیر» ج 2 / 42.

(5)«ابن ابی الحدید» ج 14 / 74; «دیوان ابوطالب » 173.

(6)کونوا له ولاة و لحزبه حماة، والله لا یسلک احد سبیله الا رشد و لا یاخذ رشد و لا یاخذ احد بهداه الا سعد، و لوکان لنفسی مدة و فی احلی تاخیر لکففت عنه الهزاهز، و لدافعت عنه الدوافع: «سیره حلبی » ج 1 / 390 «تاریخ الخمیس » ج 1/ 339.

(7)اخرج ابن اخی فانک الرفیع کعبا، و المنیع حزبا و الا علی ابا، و الله لا یسلقک لسان الاسلقته السن حداد، و اجتذبه سیوف حداد، و الله لتذلن لک العرب ذل البهم لحاضنها - «الطرائف »، تالیف سید ابن طاووس / 85، نقال از کتاب «غایت السؤل فی مناقب آل رسول »، نگارش ابراهیم بن علی دینوری.

(8)اهل البیت ادری بما البیت.

(9)«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 76.

(10)«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14 / 68.

فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام ص 162

استاد جعفر سبحانی


چهارشنبه 90 خرداد 25 , ساعت 5:35 عصر

روایات مبنی بر ولادت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در 13 ر جب در کعبه (درکتب اهل سنت) ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در کعبه از دیدگاه شیعیان قطعی و متواتر است ...

، و این که کسی غیر از آن حضرت در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده نیز اجماعی است . شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره می‌نویسد :

حضرت امیر المؤمنین علی بن ابى طالب علیه السّلام در روز جمعه سیزدهم ماه رجب پس از سى سال از عام الفیل در خانه خدا در شهر مکه به دنیا آمد ، نه پیش از وى کسى در خانه خدا به دنیا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه خداوند فضیلت و شرافتى است که پروردگار بزرگ برای بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است .

ولادت امام علی علیه السلام در کعبه از دیدگاه اهل سنت :
از دیدگاه علمای اهل سنت نیز ، ولادت آن حضرت قطعی است ؛ حتی برخی از آن‌ها ادعای تواتر نیز کرده‌اند که به نام چند تن از آن‌ها اشاره می‌کنیم :

1 . حاکم نیشابوری
(405هـ) :
روایات متواترى وارد شده که فاطمه بنت اسد ، امیرمؤمنان على بن ابى طالب - کرم الله وجهه - را در داخل کعبه به دنیا آورده است .
ترجمه حاکم نیشابوری :
ذهبی در باره او می‌نویسد :
حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است . دار قطنی با او مناظره‌ای داشت که او را پسندید ، او مورد اعتماد و دارای علم بسیار است ، نوشته‌ها و آثار او نزدیک به پانصد جلد می‌شود .
حاکم ، حافظ بزرگ و پیشوای محدثان است ... او در زمان خود پیشوای علم حدیث و آن چنان که شایسته بود‌ ، با علم حدیث آشنائی داشت ، درستکار و قابل اعتماد بود .

2 . شاه ولی الله دهلوی
(متوفای 1176هـ) :
وی در کتاب ازالة الخفاء عن خلافة الخلفاء در مناقب امیر مؤمنان علیه السلام می‌نویسد :
و از مناقب وی رضی الله عنه که در حین ولادت او ظاهر شد یکی آن است که در جوف کعبه معظمه تولد یافت .


3 . سبط ابن جوزی
(متوفای 654هـ) :
وروی أن فاطمة بنت أسد کانت تطوف بالبیت وهی حامل بعلی (ع) فضربها الطلق ففتح لها باب الکعبة فدخلت فوضتعه فیها .
روایت شده است که فاطمه بنت أسد ، در حالی که باردار بود ، خانه خدا را طواف می‌کرد ، درد زایمان او را فراگرفت ، در خانه کعبه به روی او باز شد ، پس داخل خانه کعبه شد و فرزندش را به دنیا آ‌ورد .

4 . مسعودی (متوفای346هـ) :
علی بن الحسین مسعودی ، مورخ و ادیب مشهور شافعی مذهب در باره ولادت امیر مؤمنان علیه السلام در خانه کعبه می‌فرماید :
وکان مولده فی الکَعبة .
محل تولد علی علیه السلام ، خانه کعبه است .

5. گنجی شافعی (متوفای 658هـ) :
گنجی شافعی در کفایة‌ الطالب می نویسد :
«ولد أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب بمکة فی بیت الله الحرام لیلة الجمعة لثلاث عشرة لیلة خلت من رجب سنة ثلاثین من عام الفیل ولم یولد قبله ولا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک ، وإجلالا لمحله فی التعظیم .
امیر مؤمنان علیه السلام شب جمعه سیزده رجب ، سال سیم بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد . کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن در داخل خانه کعبه به دنیا نیامده است و این از فضائل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقام او عطا کرده است .


6 . ابن صباغ المالکی (855 هـ) :
ابن صباغ مالکی در الفصول المهمة می‌نویسد :
على علیه السلام در مکه مشرفه در داخل بیت الحرام ( کعبه ) در روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنى ماه رجب سال سى ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد ... پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد ، و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است .

7 . حلبی (متوفای1044هـ) :
علی بن برهان الدین حلبی ، صاحب کتاب مشهور سیره حلبی ،‌ بعد از سخنی طولانی در باره علی علیه السلام ، به ولادت آن حضرت در داخل خانه کعبه استدلال می‌کند :
زیرا آن حضرت در داخل خانه کعبه متولد شد و عمر رسول خدا در آن روز سی سال بود .
الحلبی ، علی بن برهان الدین (متوفای1044هـ) ، السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون ، ج 1 ، ص 226 ، ناشر : دار المعرفة - بیروت – 1400هـ .
آنچه ملاحظه نمودید اندکی است از اعترافات و سخنان ارباب حدیث و دانش بود ، و برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب شریف الغدیر ، ج 6 و شرح احقاق الحق ، ج17 مراجعه فرمایید .

 


دوشنبه 90 خرداد 23 , ساعت 5:3 عصر

 

عنوان : صلوات یا اصول پنجگانة دین
  شاعر : حبیب الله چایچیان (حسان)

رمز ایمان ، نهان ، در ین کلمات : « بر محمد و آل او صلوات » 

این خدائی دعا ، که بر لب ماست آسمانی شعار مذهب ماست 

مذهب جاودانه پیمانها مکتب سربلند ، انسانها

صلوات است عرض عشق و سلام به ده و چار ، رهبران عظام 

نغمة غم ، ترانة شادی است رمز عشق و ، ندای آزادی است 

مدح احمد ، به قول یزدان است زنده باد از زبان قرآن است 

پُر حماسه سرود یکرنگی است با درود خدا ، همآهنگی است 

پنجگانه اصول دین است این رمز ایمان مؤمنین است این 

چونکه « اَلله » بر زبان آریم راز « توحید » برملا داریم 

« عدل » ذات احد ، شود مفهوم از درودش به چارده معصوم 

بر « محمّد » دعای امّت او باشد اقرار ، بر « نبوّت » او 

ذکر « آل محمّد » است ، نشان از امامان و ، از « امامتشان » 

صلوات و دعا و ذکر و درود بود بیجا ، اگر « معاد » نبود 

پس ( حسان ) زنده باد این کلمات :

« بر محمّد و آل او صلوات »

 

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ